تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است
و آدرس
myreligion.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
خــــداونــدا ... گــرفـتــاريـم بـس بـزرگ اســت
به جانم قسم كه تو، همان آرزوى قلبى و مشتاق اليه مرد و زنِ اهل ايمانى كه هر دلى از زيادت شوق او نالة مى زند.
به جانم قسم تو آن عزّتي هستي که هم طرازي ندارد.به جانم قسم تو آن عظمتي هستي که هم قطاري ندارد. از آن نعمتهاى خاص عالى خداوندي، كه مثل و مانند نخواهد داشت.
به جانم قسم كه تو از آن خاندان عدالت و شرفى كه احدى برابرى با شما نتواند كرد. اى مولاى من؛ تا كى در (انتظار) شما حيران و سرگردان باشيم؟
تا به كى و به چگونه خطابى درباره تو توصيف كنم و چگونه راز دل گويم؟ اى مولاى من بر من بسى سخت است كه پاسخ، از غير تو يابم.
سخت است بر من از تو بگويم و خلق تو را واگذارند. سخت و مشكل است بر من كه بر تو ماجراي ديگرى (غيبت ممتد) پيش آمد.
خدايا...
تو را شکر ميکنم......
که از پوچي ها و ناپايداريها و خوشيها و قيد و بندها آزادم نمودي
و مرا در توفانهاي خطرناک حوادث رها کردي و در غوغاي حيات
در مبارزه ي با ظلم
و کفر غرقم نمودي و مفهوم واقعي حيات را به من فهماندي.
فهميدم : سعادت حيات در خوشي و آرامش و آسايش نيست
بلکه در درد و رنج و مصيبت و مبارزه با کفر و ظلم
و بالاخره شهادت است.
شهید چمران
خدايا دست از سرمان بر ندار
ای كاش آن اوایل كه زبان گشودم، نزدیكانم مرا به گفتن یا مهدی وا میداشتند. ای كاش مهد كودكم، مهد، آشنایی با تو بود. كاشكی در كلاس اول دبستان، آموزگارم الفبای عشق تو را برایم هجی میكرد و نام زیبای تو را سر مشق دفترچة تكلیفم قرار میداد.
در دوره راهنمایی، هیچ كس مرا به خیمه سبز تو راهنمایی نكرد.
در سالهای دبیرستان، كسی مرا با تو ـ كه مدیر عالم امكان هستی ـ پیوند نزد.
در كتاب جغرافی ما، صحبتی از «ذی طوی» و «رضوی» نبود.
در كلاس تاریخ، كسی مرا با تاریخ غیبت غربت و تنهایی تو آشنا نساخت.
در درس دینی، به ما نگفتند «باب الله» و «دیّان دین» حق تویی.
دریغ كه در كلاس ادبیات، آداب ادب ورزی به ساحت قدس تو را گوش زد نكردند.
چرا موضوع انشای ما، به جای «علم بهتر است یا ثروت»، از تو و از ظهور تو و روشهای جلب رضایت تو نبود؟! مگر نه این است كه بی تو، نه علم خوب است و نه ثروت؟
مولای من! در دانشگاه هم كسی برایم از تو سخن نگفت؛ پرچمی به نام تو افراشته نبود؛ كسی به سوی تو دعوت نمیكرد؛ هیچ استادی برایم اوصاف تو را بیان نكرد. كاركرد دروس معارف اسلامی و تاریخ اسلام، جبران كسری معدل دانشجویان بود!
اینك اما در عمق ضمیر خود، تو را یافتهام؛ چندی است با دیده دل تو را پیدا كرده ام؛ در قلب خویش گرمای حضورت را با تمام وجود حس میكنم؛ گویی دوباره متولد شدهام.
آقای من!
از كجا آغاز كنم؟ از خود بگویم یا از دیگران؟ از نسلهای گذشته بگویم یا از نسل امروز؟ از دوستان شكوه
كنم یا از دشمنان؟ از آنانی بگویم كه خاطر شریف تو را میآزارند؟ از آنها كه دستان پدرانه و مهربانت را
خون ریز معرفی میكنند؟ از آنها كه چنان برق شمشیرت را به رخ میكشند
كه حتی دوستانت را از ظهورت میترسانند؟
از آنها كه بر طبل نومیدی میكوبند و زمان ظهورت را دور میپندارند؟
از خود آغاز میكنم كه هركس از خود شروع كند، امر فَرَج اصلاح خواهد شد.
میخواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم برگذشتههای پر از غفلتم،
كریمانه چشم میپوشی؛ میدانم توبهام را قبول میكنی
و با آغوش باز مرا میپذیری.
من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان،
دورادور مرا زیر نظر داشتی... العفو... العفو.... .
منبع: تبیان
در روايتى از حضرت امام صادق(ع) مى خوانيم( تفسير مجمع البيان, ج6, ص316, ذيل آيه 72 سوره اسرإ ):
آيا شما حمد وسپاس خدا را به جا نمىآوريد؟ هنگامى كه روز قيامت مى شود خداوند هر گروهى را با كسى كه ولايت او را پذيرفته مى خواند, ما را همراه پيامبر و شما را همراه ما, فكر مى كنيد شما را در اين حال به كجا مى برند؟ به خداى كعبه به سوى بهشت ((سه بار اين جمله را تكرار فرمود)).
آرى! امامان معصوم ((قاده الامم))اند كه با رهبرى الهى خود, انسان ها را به ساحل نجات و سعادت و سربلندى مى رسانند و تنها با پذيرش عملى امامت آنان است كه انسان به اين قله مى رسد.
از ماموریت برگشت، خوشحال بود.
پرسید: راستی فرمانده! گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟
ابلیس جواب داد: امام اینها که بیاید روزگار ما سیاه خواهد شد.
اینها که گناه کنند امام شان دیرتر می اید.....
اللّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ العِصَمَ
"... به خاطر عشق است که فداکاری می کنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بی اعتنائی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم. به خاطر عشق است که دنیا را زیبا می بینم و زیبائی را می پرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می کنم.
عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته ام.
عشق است که روح مرا به تموج وا می دارد، قلب مرا به جوش می آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می کند، مرا از خودخواهی و خودبینی می رهاند، دنیای دیگری حس می کنم، در عالم وجود محو می شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبابین پیدا می کنم. لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا می ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می برند … اینها همه و همه از تجلیات عشق است.
برای مرگ آماده شده ام و این امری است طبیعی، که مدتهاست با آن آشنام. ولی برای اولین بار وصیت می کنم. خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می رسم. خوشحالم که از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترک گفته ام. علائق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره کرده ام. دنیا و ما فیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم ..."
" خدایا از تو می خواهم که طبع ما را آنقدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز خدا تسلیم نشویم. دنیا ما را نفریبد، خودخواهی ما را کور نکند. سیاهیگناه و فساد و تهمت و دروغ وغیبت ، قلب های ما را تیره و تار ننماید.خدایا! به ما آنقدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها سرمست و مغرور نشویم.خدایا به من آنقدر توان ده که کوچکی و بیچارگی خویش را فراموش نکنم و در برابرعظمت تو خود را نبینم."
شهید چمران
دنیا میدان بزرگ آزمایش است که هدف آن جز عشق چیزی نیست. در این دنیا همه چیز در اختیار بشر گذاشته شده، وسایل و ابزار کار فراوان است، عالیترین نمونه های صنعت، زیباترین مظاهرخلقت، از سنگریزه ها تا ستارگان، از سنگدلان جنایتکار تا دلهای شکسته یتیمان، از نمونه های ظلم و جنایت تا فرشتگان حق و عدالت، همه چیز و همه چیز در این دنیای رنگارنگ خلق شده است. انسان را به این بازیچه های خلقت مشغول کرده اند. هر کسی به شأن خود به چیزی می پردازد، ولی کسانی یافت می شوند که سوزی در دل و شوری در سر دارند که به این بازیچه راضی نمی شوند. این نمونه های زیبای خلقت را دوست دارند و می پرستند
شهید چمران
در کتب دینی و مذهبی ما مسلمان ها نکات جامعی برای بهتر زندگی کردن وجود داره. کافیه ما با دقت
اون نکات رو به دهن بسپریم و در زندگی پیاده کنیم تا به لطف پروردگار عاقبت بخیر بشیم.....حتما دیدید
برخی نویسندگان غربی متونی دارند که یه طورایی برگرفته از دین خودمونه......اینجا نمونه ای از چنین
متن هایی رو اوردم.....
چقدر خوبه ما مسلمانان از ذخایر دینی مون استفاده بهتری داشته باشیم.....به امید اون روز
پیشنهادات زیردردعاکردن موثرهستند:
1-هرروزمدتی رابه سکوت بگذرانید.جسمتان راآسوده کنید،افکارتان راازمشکلات برگیریدومتوجه خداکنیدوبدین ترتیب ذهن وروحتان رااستراحت بدهید.جواب هرمشکلی درخدانهفته است.وقتی که ذهنتان رابرخدامتمرکزکنید،راه حل بطورخودکاربه سراغتان می آید.آنقدرمنتظرشویدتاجواب رادریابید،حتی اگرانتظارتان ساعتها طول کشد.
2-باخداصحبت کنید،همانطورکه ممکن است بادوستتان حرف بزنید.دعا،گفتگوباخدا وسخن گفتن بااوبعنوان دوستی عزیزوصمیمی است.ساده وطبیعی باخداحرف بزنید.هرچه رادردل داریدبه اوبگویید.نگوییدکه خداهمه چیزرامیداندپس چراآنچه راکه میداندبرایش تکرارکنم!وقتی هرچه رادردل دل داریدبه اوبگویید،آماده دریافت پیام خداخواهیدشد.دردعافکرنکنیدکه بایدازکلمات وعبارات رسمی وادبی استفاده کنید.باخدابه زبان خودتان سخن بگویید.زبانی که خدادوست دارد،زبان دل است،زبان عشق.
3-بسیاری ازمردم احساس میکنندچنان پلیدوگناهکارندکه نمی توانندبه خدانزدیک شوند،اماخداهمچون مادرماست.اگرکودکی درچاله ای بیفتدوسراپاآلوده شود،چه خواهدکرد؟نزدمادرش میرودومیگوید:مادر!من کثیف شده ام.مرابشوی وتمییز کن!
4-دوباره ودوباره باخداسخن بگویید.هراندازه که میتوانیدبااوحرف بزنید.وقتی که دراتوبوس هستید،درمیان کارتان وقتی که غذامیخوریدبااوحرف بزنید.چشمانتان رایک دقیقه ببندیدتادنیاازنظرتان دورشود،آنگاه کلامی به خدابگویید.به درون نگاه کنیدونفس عمیقی ازعشق به بیرون بفرستید.این کارباعث میشودکه احساس کنیدخدابه شمانزدیک است وهرگزتنهانیستید.
5-وقتی که هنگام دعاچیزی راتقاضامیکنید،هرگزفراموش نکنیدممکن است چیزهایی که میخواهیدبرایتان خوب نباشد.برای دریافت آنهادعاکنیدامابه خدابگوییددرصورتی خواسته تان رااجابت کندکه مطابق باخواست اوباشدزیراخواست اوجزخیروخوبی نهایی شمانیست.دعاکنید:خدایا!باشدکه خواست توونه خواست من تحقق پذیرد!خداوندچهارپاسخ برای دعاهای مادارد.نخستین پاسخ اومثبت است،یعنی خواست مارااجابت میکند،اماگاهی هم خدانه میگوید.سومین پاسخ منتظرباش است وچارمین پاسخ اماچیزبهتری برایت هست.
6-اگرعزیزانتان ازشمادورند،نگران آنهانباشید،بلکه آنهارابه آغوش پرمهرخدابسپارید.شمانمیتوانیددرکنارآنهاباشید،اماخدامیتواند.
7-هرروزبایدبرای کسانی که باشمابدرفتاری کرده اندیا آنهارادوست ندارید،دعاکنید.نفرت،انزجار،بدخواهی وخشم موانع بزرگی درراه دعا هستند.
8-به خدادعاکنیدتاازشمابرای اجابت دعاهای دیگران استفاده کند.
منبع: http://www.rasekhoon.net
" هر گاه دلم رفت تا محبت کسي را به دل بگيرد، تو او را خراب کردي،
خدايا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستي،
عشق هر کسي را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتي،
هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سايه اميدي،
و به خاطر آرزويي، براي دلم امنيتي به وجود
آورم، تو يکباره همه را برهم زدي،
و در طوفان هاي وحشتزاي حوادث رهايم کردي، تا هيچ آرزويي در دل نپرورم
و هيچ خيري نداشته باشم و هيچ وقت
آرامش و امنيتي در دل خود احساس نکنم...
تو اين چنين کردي تا به غير از تو محبوبي نگيرم و به جز تو آرزويي نداشته باشم،
و جز تو به چيزي يا به کسي اميد
نبندم، و جز در سايه توکل به تو، آرامش و امنيت احساس نکنم...
خدايا ترا بر همه اين نعمتها شکر مي کنم."
شهید چمران
با توجه به اينكه خداوند متعال عليم و حكيم است، پس يكايك احكام حكمت خاصى دارد ولكن پى بردن به آن اسرار براى ما هم ميسر نيست و هم چندان مفيد نيست چه اينكه با علم محدود ما از نيازها، استعدادها و نيز راه رفع نيازهاى واقعى و شكوفا كردن استعدادها به نحو صحيح و بدون مخاطرات جسمى و روحى، مادى و معنوى، چگونه مى توان چنين ادعايى نمود.
علاوه بر اينكه اساس در اين احكام فراخوان بشر به تعبد و اظهار بندگى در مقابل حضرت پروردگار است. البته چه بسا ممكن است آگاهى به اين اسرار و حكمتها حداقل در بعضى افراد موجب تقويت انگيزه آنها در پيروى از آن دستورات شود به همين جهت در صدد كنكاش از اسرار و حكمتهاى احكام مى كنند.
به هر صورت حجاب و پوشش بانوان در نماز، علل و فلسفههاى متعددى دارد از جمله:
در زمان غيبت وظايف گوناگوني براي شيعه ذكر شده است ؛ از
جمله:
1. تلاش در جهت شناخت هر چه بيشتر و بهتر امام زمان (عج) ؛
2. تكاپو و كوشش در جهت زمينه سازي ظهور آن حضرت ، اين مهم از
راه هاي زير ميسر است :
الف) خودسازي و ديگر سازي. ؛
ب ) شناخت و شناساندن امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ، اهداف والاي آن حضرت ، نقش
بزرگ تاريخي و ارمغان الهي ايشان به جهان بشريت ؛
ج ) شناخت و معرفي هر چه بهتر اسلام به جهانيان .
3 . تلاش و جهاد در جهت دفاع از اسلام و حفظ كيان اسلامي ؛
4 . پيروي از نائبان امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) يعني عالمان و فقيها عادل و شايسته ؛
5 . دعا براي فرج آن حضرت ؛
6 . دعا و صدقه دادن براي سلامتي آن حضرت ؛
7 . اهداي ثواب اعمال نيك مانند تلاوت قرآن و... براي آن حضرت نيز مستحب و ستوده است .
انشالله از عاملان واقعی و از منتظران حقیقی اقا باشیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج
معني بقية الله عام است و شامل هر چيزي مي شود که خداوند براي مردمان باقي گذاشته باشد. يکي از مهمترين آنها کسي است که خواهد آمد وجامعه را پر از عدل و داد مي نمايد.
به همين دليل حتي در بعضي کتب اهل سنت آمده است که خود حضرت خود را بقية الله ناميده وديگران هم به حضرت ولي عصر بقية الله مي گويند .
از ابا جعفر(امام باقر) نقل شده است که گفت مهدي از ماست( اهل بيت) وخداوند او را با انداختن ترسش در دل دشمنان ياري مي کند ... منادي از آسمان ندا مي دهد که حق با او و اطرافيانش است . در آن هنگام قيام کننده ما قيام مي کند . پس وقتي ظهور کند به کعبه تکيه داده و سيصد وسيزده نفر همراه وي جمع مي شوند . پس اولين چيزي که مي گويد اين آيه است : ( بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين ) سپس مي گويد اي مردم من بقية الله در زمين هستم وخليفه خداوند و حجت او بر شما .پس هيچ کس به وي سلام نمي کند مگر اينکه مي گويد سلام بر تو اي بقية الله...
مرحوم آيت الله مرعشي در کتاب شرح احقاق الحق مدارک ديگري نيز از کتب اهل سنت براي اين مطلب نقل فرموده اند :
از ايشان ( کسانيکه از علماي اهل سنت اين روايت را در کتبشان نقل کرده اند) علامه شيخ عبد الهادي ابياري است که در کتاب العرائس الواضحة ص 209 چاپ مصر گفته است واز ابا جعفر( امام باقر عليه السلام) روايتي است طولاني در مورد اينکه وقتي مهدي ظهور کند به کعبه تکيه داده 313 نفر از طرفدارانش نزد وي جمع شده اولين چيزي که مي خواند اين آيه است که : ( بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين ) سپس مي گويد من بقية الله هستم وخليفه او وحجت خداوند بر شما پس هر کس به وي سلام مي کند مي گويد سلام بر تو اي بقية الله ..
واز ايشان همين علامه اي که ذکر شد در کتاب " جالية الكدر " است که همين روايت را که در العرائس الواضحة بود نقل کرده است .
منبع: سایت ولی عصر عج
خروس اذان صبح را چندین نوبت میخواند؟
خروس اذان ظهر و مغرب را نمیخواند اما اذان صبح را در چندین نوبت میخواند.
الف) ۴۰ دقیقه قبل از اذان صبح حدود ۱۵ بار بانگ میزند.
ب) ۲۵ دقیقه بعد دو باره ۱۵ بار تکبیر میگوید. سپس سکوت میکند تا کسانیکه مشغول نماز شب هستند نماز شفع و وتر را تمام کنند و دقیقاً موقع اذان در حدود ۲۱ بار اذان میخواند و بلافاصله دو دقیقه از هر بانگی تا چهل بار مشغول تکبیر میشود.
رو ندارم به خدا بگم حمدت کردم، با خروس مقایسه م کنه چی دارم بگم؟؟؟؟
خروس به کنار، با درختان مقایسه م کنه که دائم در حال حمد و تسبیح ش هستند؟؟؟؟
زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد…
اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفتای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم مستی دیدم که…
افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی. گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کردهای؟
سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اوردهای؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟
چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شدهام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟
در سراسر اعصار، شماري از پيامبران، غيبگويان و مدرسان بزرگ مذهبي ديد باطني خاصي از حوادث آينده دريافت و سعي كردند در قالب سخناني عميق بشر را از وقوع آنها آگاه سازند؛ به عنوان نمونه رسول خدا(ص) در مراسم حجةالوداع، در حين انجام مناسك حج، در حالي كه حلقة در كعبه را گرفته بودند رو به اصحاب خويش كرده و آنها را از نشانههاي پيش از ظهور خبردار نمودند. اين سخنان براي اصحاب بسيار شگفتآور بود. اما براي ما بسيار شگفتآورتر.
پيامبر(ص) فرمود:
آيا ميخواهيد شما را از اخبار، نشانهها و حوادث پيش از قيامت (ظهور) خبردار كنم؟
سلمان ـ كه از همه به ايشان نزديكتر ايستاده بود ـ گفت: بلي يا رسولالله!
آنگاه ايشان فرمودند: از جمله آن خبرها ضايع و تباه كردن نمازها، تبعيت شما از شهوتها، متمايل شدن به هواهاي نفساني؛ تكريم و بزرگداشت ثروتمندان و مالپرستان و فروختن دين به قيمت دنياست. در اين زمان است كه قلب مؤمن در درونش همانند نمك در آب حل ميشود؛ چرا كه منكرات، كژيها و كاستيها را ميبيند و قدرت تغيير آنها را ندارد. و به دنبال آن حاكمان و اميران ستمگر و وزيران فاسق و كارگزاران و كارشناسان ستمكار پيدا ميشوند و مردم به خيانتكاران اعتماد ميكنند. در آن زمان است كه منكرات و انحرافات، معروف و خوب، و اعمال پسنديده، منكر و ناپسند شمرده ميشود. دروغگو را تأييد و راستگو را طرد ميكنند. در آن زمان است كه به دنبال اين حوادث، اقوامي پيدا ميشوند كه اگر حرفي بزنند كشته ميشوند. اگر ساكت بمانند، غارتشان ميكنند تا اينكه از اموالشان بهرهمند شوند و به حريمهايشان تجاوز كنند و حرمتشان را شكسته، خونشان را بريزند. در آن زمان مردان تنها به مردان و زنان تنها به زنان مشغول ميشوند. قلبهايشان نسبت به هم متنفر و در زبانهايشان، اختلاف نمايان است.
ماهنامه موعود ش49
شيعيان گمان مىكنند كه م ح م د بن الحسن العسكرى،... وعمر طولانى آن حضرت نيز محال نيست؛ همان طورى كه نوح، لقمان و خضر اين چنين بودند؛ اما ساير فرق اسلامى اين مسأله را در باره حضرت مهدى انكار كردهاند؛
پاسخ:
در پاسخ اين گفتار كافى است سخنان برخى از علماء و برزگان اهل سنت را نقل نماييم تا روشن شود كه غير شيعه، از ديگر فرق اسلامى نيز طول عمر مبارك آن حضرت را محال نمىدانند و اين مسأله را قبول دارند. دراین مجال دو نمونه از این نقل قول ها را بیان می کنیم.
يكى از كسانىكه بر عمر طولانى حضرت مهدى عليه السلام عقيده داشته و آن حضرت را باقى و زنده مىداند، عبد الوهاب شعرانى است. علامه قندوزى در كتاب «ينابيع المودة» سخن او را در اين مورد اينگونه گزارش كرده است:
آقاى من عبد الوهاب شعرانى در كتاب «يواقيت و جواهر» در بحث شصت و پنجم گفته است: مهدى فرزند امام حسن عسكرى است. مولد او نصف شب شعبان سال 255 هجرى است. او تا هنگامىكه با عيسى بن مريم حضور بهم رساند باقى و زنده است. اينگونه شيخ حسن عراقى از امام مهدى عليه السلام هنگامىكه او را ديده بود به من خبر داده است. و در اين مطلب، على خواص با او موافق مىباشد.
علامه قندوزى در كتاب ينابيع المودة بابى را به نام «الباب السادس والثمانون فى إيراد أقوال ممن صرح من علماء الحروف والمحدثين أن المهدى الموعود ولد الإمام الحسن العسكري» گشوده و در آن سخنان علماى اهل سنت را آورده از جمله مىگويد: كنجى شافعى بر زنده بودن و وجود آن حضرت تا الآن اعتراف كرده و عمر طولانى او را محال نمىداند:
محدث فقيه شيخ ابو عبد الله محمد بن يوسف بن محمد كنجى شافعى در كتاب «البيان فى اخبار صاحب الزمان» در پايان باب بيست و پنجم گفته است: مهدى فرزند حسن عسكرى است. پس او زنده و از هنگام غيبتش تا اكنون موجود و باقى است. به دليل بقاء حضرت عيسى، خضر و الياس، هيچ امتناعى در وجود و بقاء او نيست.