ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است
قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی....

در رابطه با سوره ى كوثر هم به دو نكته مهم اشاره اى داشته باشم.

اول درباره ى شأن نزول اين سوره كه در رواياتى آمده است كه اين سوره پس از مرگ فرزندان رسول و شماتت دشمنان او نازل گشته تا تسليتى براى رسول و جوابى از آن شماتت ها و اعلام بريدگى و شكست عاص بن وائل باشد. در حالى كه بايد توجه داشت آيا عطاى سابق و بخشش قديم، مى تواتند جواب اين شماتت و تسليت از اين مصيبت باشد؟ آيا اين جواب با اين مصيبت و با اين شماتت هماهنگ است؟ بر فرض كوثر را در گذشته به رسول داده باشند، اكنون در برابر آن چه گرفته اند و مصيبتى كه پيش آمده، چه جواب و تسليتى است؟

براى تسليت، زبان سوره ى انشراح و ضحى مناسب تر است تا كوثر چون زبان اين سوره با منت گزارى و طلب هماهنگ تر است تا تسليت و دلدارى، زيرا براى دلدارى رسول بايد به آينده ى او توجه داد كه (و لسوف يعطيك) نه آينده ى عاص بن وائل چون شكست و بريدگى و ناتمامى عاص بن وائل، ملازمه اى با تماميت و ادامه ى ديگران ندارد.

از اين ها گذشته چون اين سوره تنها در مورد شخص رسول نبوده بلكه همان گونه كه در روايت نيز آمده است، اين كوثر براى رسول صلى الله عليه و آله و على عليه السلام و شيعيان او هم هست و تا امروز نيز جريان دارد، [تفسير برهان، جلد آخر، ص 512 (ذيل سوره ى كوثر).] نمى توان تنها جواب شماتتى باشد از واقعه اى كه گذشته و در سابق واقع شده است.

دوم درباره ى مفهوم كوثر و خلطى كه بين مفهوم و مصداق آن شده است. تا آنجا كه عده اى را بر آن داشته كه بگويند مفهوم كوثر همان فاطمه عليهاالسلام است در حالى كه كوثر يك مفهوم دارد و يك مصداق و خلط مفهوم به مصداق بابى گسترده دارد. مفهوم آن خير كثير و كثير الخير است و مصداق هاى آن زياد. آن چه از علم، نعمت، ذريه، ياران، نام نيك و حوض كوثر، خديجه عليهاالسلام و فاطمه عليهاالسلام و... ديگر معانى كه در روايت ها ويا تفسيرها آمده است، مصاديق كوثر را نشان مى دهند و نبايد در توضيح مفهوم كوثر به آنها روى آورد.

همانگونه كه اشاره شد مفهوم كوثر، مبالغه در كثرت، خير كثير و كثير الخير است و اين مفهوم با نعمت زياد و امكانات فراوان، تفاوت دارد. كوثر برداشت و بهره بردارى زياد از نعمت هاست. خير كثير با نعمت كثير يكسان نيست. خير بهره بردارى مناسب از نعمت است و درست از همين جا، مفهوم كوثر از آن چه در تفاسير آمده، جدا مى شود، زيرا آنها به نعمت يا مصداق هاى آن توجه داشته اند در حالى كه خير با نعمت تفاوت دارد. و برعكس آن چه همه در نظر دارند، موقعيت ها مهم نيست، موضع گيرى ها مهم است. كميت ها و مقدارها مهم نيست، كيفيت بهره بردارى و كيفيت برخورد مهم است كه در آن آيه آمده است:

(ايحسبون انما نمدهم به من مال و بنين نسارع لهم فى الخيرات بل لا يشعرون). [مؤمنون، 55- 56.]

آنان مى پندارند كه با امداد و امكان ثروت و فرزند در خوبى و خيرات آنان شتاب مى كنيم. اينان نمى فهمند. و باز آمده است كه: (فلا تعجبك اموالهم و لا اولادهم انما يريد الله ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا و تزهق انفسهم و هم كافرون). [توبه. 55.]

موجودى و دارايى و امكانات آنان، تو را شگفت زده نكند، زيرا خدا مى خواهد در حال يا آينده ى [(يريد الله ان يعذبهم) يا (يريد الله ليعذبهم) اين دو تعبير در اين دو آيه عذاب حاضر و عذاب آينده را در بر مى گيرد.] زندگى دنيا، آنان را به عذاب و شكنجه بيافكند و در هنگام كفر جان هاشان را بگيرد.

پس بايد با دقت در دو نكته به مفهوم صحيح كوثر دست يافت. يكى تفاوت مفهوم و مصداق و ديگرى تفاوت خير و نعمت.

با اين ديد، معانى بيست و چند گانه اى كه براى كوثر مى شود، همه مصاديق آن هستند و كوثر مفهومى است كه تمامى اين وسعت را در بر مى گيرد و تمامى نمونه ها را شامل مى شود. از نهر و حوض كوثر گرفته تا علم و رسالت و هدايت، تا ياران و شيعيان، تا خديجه عليهاالسلام تمامى نمونه هاى كوثر، در اين خير كثير و بهره بردارى زياد از نعمت هاى محدود و موضع گيرى مناسب در موقعيت هاى سخت و راحت، خلاصه مى شود. و تمامى مصداق ها در اين معنى با هم جمع مى شوند و تحليل خود را مى يابند و مشكلى ايجاد نمى شود. در حالى كه ميان نهر و حوض كوثر آن هم نهرى برخاسته از عرش و سدرة المنتهى، با ياران زياد و نسل زياد و خديجه عليهاالسلام و فاطمه عليهاالسلام، فاصله كم نيست. [اين درست است كه در مواردى بر نعمت هاى دنيا و يا اسب سوارى خير اطلاق شده ولى اين بدان معنا نيست كه هر نعمتى، خير باشد. خير نعمت هست ولى هر نعمتى خير نيست.]

رسول از يك فرزند اين همه بهره و انس و نسل به دست مى آورد كه! فاطمة ام ابيها. فاطمه، مقصود و انس رسول است و در مدت كوتاه عمرش، كارش را به انجام رسانيد و با گام هاى پر صلابت و محكم خود در حفظ اساس دين و مقام ولايت، تمامى مسلمانان و شيعيان را تا قيامت وام دار خود كرد. به راستى كه فاطمه عليهاالسلام مصداق كوثر است و بهترين مصداق آن. و رسول از خديجه، همراه و مأنوسى مى سازد آن چنان كه تا پايان عمر هر گاه به ياد او مى افتد، اشكش جارى مى شد، و از ثروت خديجه، آن سال هاى شعب و فقر مسلمانان را تأمين مى كند و در برابر او كسانى هستند ثروتنمد، اما بى برداشت و راكد و اين است كه ادامه ندارند.

در اينجا از اين سوره به همين اندازه بسنده مى شود و توضيح بيشتر آن به بحث هاى تفسيرى احاله مى شود. [در آنجا بايد گفت و گو كرد از اين كه: تفاوت اعطاء يا ايتاء، و فصل لربك با اقم الصلوة لذكرى در چيست؟ شروع سوره با فعل ماضى و همراه تحقق عطاء چه نكته اى دارد؟ صلوة ذكر و صلوة حضور چه تفاوتى دارند؟ چه ارتباطى بين اعطاء كوثر با صلوة لربك و نحر است؟ آيا مى توان با توجه به اين كه هنوز آيات حج تشريع نشده اند، نحر را به معناى انتصاب و اعتدال و رفع الرأس حتى يظهر النحر عند القيام، گرفت. و محكم و سرفراز و سربلند ايستادن معنا كرد. (ر. ك: تفسير صافى، ذيل همين سوره). و سرانجام اين كه پس از بخشش كوثر و امر به صلوة و نحر، چه جاى تأكيد و توضيح اين نكته است كه سوره هم با آن تمام مى شود: (ان شانئك هو الابتر). آيا خبر از آينده است يا توضيح يك قانون و بيان يك اصل و اين كه دشمنى با كسى كه به كوثر دست يافته، باعث شكست و ناتمامى است؟ در هر حال در اين سوره خيلى بيش از آن كه تاكنون گفته شده، بايد تدبر كرد. (ر. ك: تطهير با جارى قرآن، سوره ى كوثر).]

منبع: چشمه در بستر


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









نوشته شده در تاریخ توسط فقیر
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin