ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است
قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی....


از آيات تطهير، [براى اطلاع از آيه ها و سوره هاى نازل شده در شأن زهرا عليهاالسلام ر. ك: فاطمة الزهرا عليهاالسلام، علامه ى امينى و الكلمة الغراء فى تفضيل الزهرا عليهاالسلام، علامه ى شرف الدين.] مودة، امانت، مباهلة و... و سوره هاى «هل اتى» و «كوثر» گرفته تا احاديث [تمامى احاديث از جلد 43 بحارالانوار نقل شده. نيز ر. ك: فاطمة الزهرا عليهاالسلام، علامه ى امينى.] ثقلين، كساء، سفينة و «فاطمة خيرة الله»، «انا الفاطر و هذه فاطمة»، «من افتقد القمر فليتمسك بالزهرة»، «فاهتدوا(فاقتدوا) بالزهرة»، «انا حرب لمن حاربكم و سلم لمن سالمكم»، «هذا ركن الثانى الذى قال رسول الله»، «غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمة بنت محمد صلى الله عليه و آله و «لان الله عز و جل فطمها و فطم من احبها من النار»، «اول شخص يدخل على الجنة فاطمة بنت محمد صلى الله عليه و آله»، «من آذاها فقد آذانى و من آذانى فقد آذى الله»، «فاطمة بضعة منى من اغضبها اغضبنى» [ر. ك: الغدير، ج 7، صصر232- 235 (در 59 كتاب اهل سنت اين حديث نقل شده است).]، «ان الله تبارك و تعالى يغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها»، «فاختار فاطمة على نساء العالمين»، «هى نور عينى و ثمرة فؤادى»، «فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرك ليلة القدر»، «خلقها الله من نوره قبل ان يخلق آدم»، «من صلى عليك يا فاطمة غفر الله له والحقه حيث كنت من الجنة»، «يا خديجة هذا جبرئيل يخبرنى انها انثى و انها النسلة الطاهرة الميمونة و ان الله تبارك و تعالى سيجعل نسلى منها و سيجعل من نسلها ائمة و يجعلهم خلفاء فى ارضه بعد انقضاء وحيه»، «انا و فاطمة و على والحسن والحسين فى مكان واحد يوم القيامة»، «ان رسول الله صلى الله عليه و آله كان جالسا ذات يوم و عنده على و فاطمة والحسن والحسين فقال:

اللهم انك تعلم ان هؤلاء اهل بيتى و اكرم الناس على فاحبب من احبهم، و ابغض من ابغضهم، و وال من والاهم و عاد من عاداهم و اعن من اعناهم و اجعلهم مطهرين من كل دنس، معصومين من كل ذنب، و ايدهم بروح القدس منك»، «اللهم انها منى و انا منها»، «فاطمة ام ابيها»، «كان رسول الله لا ينام حتى يضع وجهه الكريم بين ثديى فاطمة»، «كان النبى لا ينام حتى يقبل عرض و جنة فاطمة او بين ثدييها»، «فان تزويجها نزل من السماء»، «انا اشم منها رائحة الجنة»، «فاذا اشتقت الى الجنة شممت رائحة فاطمة»، «ان فاطمة خلقت حورية فى صورة انسية»، «لولاك يا على لما كان لفاطمة كفو على وجه الارض» و... [اخيرا برخى براى فضيلت زهرا عليهاالسلام به حديث غير معتبرى تمسك مى كنند كه مناسب است، اشاره اى به آن داشته باشيم. فى كشف اللئالى للعالم الجليل الشيخ صالح بن عبدالوهاب بن العرندس الحلى من اعلام القرن التاسع: انه روى عن الشيخ ابراهيم بن الحسن الذراق عن الشيخ على بن هلال عن الجزايرى عن الشيخ احمد بن فهد الحلى عن الشيخ زين الدين على بن الحسن الخازن الحائرى عن الشيخ ابى عبدالله محمد بن مكى الشهيد بطرقه المتصلة الى ابى جعفر محمد بن على بن موسى بن بابوبه القمى بطريقه الى جابر بن يزيد الجعفى عن جابر بن عبدالله الانصارى عن رسول الله صلى الله عليه و آله عن الله تبارك و تعالى انه قال: «يا احمد لولاك لما خلقت الافلاك و لولا على لما خلقتك و لولا فاطمة لما خلقتكما» ثم قال: يا جابر هذا من الاسرار التى امرنا رسول الله صلى الله عليه و آله بكتمانه الا عن اهله. و رواه المرندى فى «ملتقى البحرين»، ص 14 و السيد ميرجهانى فى «الجنة العاصمة»، ص 148 و مستدرك سفينة البحار، ج 3، ص 335 (به نقل از «ضياء العالمين» از شيخ ابوالحسن جد امى شيخ محمد حسن صاحب جواهر).

آن چه واضح است اين است كه مسلما مقصود، يك نحوه شرافت و افضليت على عليه السلام بر رسول خدا صلى الله عليه و آله و يا فاطمه عليهاالسلام بر آن دو بزرگوار نيست بلكه مى توان گفت: روايت بر فرض صدور (چون سند ندارد) در صدد بيان اين است كه اين سه تن عليهم السلام غرض غايى از خلقت عالم و همه موجودات مى باشند و بدون اين انوار مقدسه، مقصود از خلقت تأمين نمى شود و هستى به مقصود خود نمى رسد. (گرچه توجيهات ديگرى هم دارد كه از ذكر آن مى گذرم. چون عمده اين است كه اين روايت به اعتراف اهل فن هيچ اصل و سندى ندارد از اين رو وقت گذاشتن براى توجيه آن بى اساس است. به خاطر دارم روزى از آيت الله احمدى ميانجى درباره ى صحت و سقم اين روايت و معناى آن سؤال كردم و گفتم توجيهاتى هم براى آن نيز دارم. ايشان بدون آن كه حاضر به شنيدن توجيهات باشند، بلافاصله فرمودند. ما هم توجيهاتى داريم اما از ابتدا مى گويى سند ندارد و خودمان را معطل نمى كنيم و بدين وسيله بهانه به دست اخبارى ها و خيلى هاى ديگر نمى دهيم. آن قدر روايات معتبر داريم كه نوبت به اين روايات غير معتبر نمى رسد.]

به راستى رسول صلى الله عليه و آله چه مقصودى دارد كه دست زهرا عليهاالسلام را گرفته به مردم اين گونه معرفى اش مى كند.

هر كه او را مى شناسد كه مى شناسد و هر كه نمى شناسد بداند او فاطمه دختر من است و پاره ى تن من و قلب من است، هر كس او را بيازارد مرا آزرده و هر كه مرا بيازارد خدا را آزرده است. «خرج رسول الله و قد اخذ بيد فاطمة و قال: من عرف هذه فقد عرفها و من لم يعرفها فهى فاطمة بنت محمد و هى بضعة منى، و هى قلبى الذى بين جنبى، فمن آذاها فقد آذانى و من آذانى فقد آذى الله». [بحارالانوار، ج 43، ص 54 و بسيارى منابع ديگر.]

چقدر پر معناست كه رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از نزول آيه ى تطهير تا آخرين روزهاى حياتش صبح ها براى اقامه ى نماز صبح بر در خانه ى زهرا عليهاالسلام بايستد و اين آيه را با صداى بلند بخواند. (نه نفر از صحابه اين جريان را نقل كرده اند. يك راوى مى گويد: من شش ماه در مدينه بودم و اين جريان را هر روز مشاهده كردم. راوى ديگرى مى گويد: من نه ماه هر روز ناظر اين صحنه بودم). [فاطمة الزهرا عليهاالسلام، علامه ى امينى، ص 17؛ الاسلام الشيعة، محمود شهابى، ج 1، ص 223 (به نقل از مسند احمد حنبل)؛ المعجم الكبير للطبرانى، ج 22، ص 403، ح 1002 (ان رسول الله صلى الله عليه و آله كان يمر بيت فاطمة ستة اشهر اذا خرج الى صلاة الصبح و يقول. الصلوة انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا).] و پرمعناتر احترام و اكرام شگفت آور رسول صلى الله عليه و آله است به زهرا عليهاالسلام، تا آن حد كه در برابر او مى ايستد و دست و سينه ى او را مى بوسد و آنگاه مى گويد: «من از زهرا بوى بهشت استشمام مى كنم، پدرش فدايش باد». تا آن جا كه آخرين خانه اى كه براى سفر و جنگ از آن خارج مى شود و نيز نخستين خانه اى كه پس از مراجعت داخل مى شود، خانه ى زهرا عليهاالسلام است.

تعابيرى مثل: محبت زهرا عليهاالسلام باعث جدايى از آتش است. زهرا عليهاالسلام ملاك حق و باطل و ميزان سلم و حرب است؛ اگر زهرا عليهاالسلام نبود براى على عليه السلام مانندى نبود؛ زهرا عليهاالسلام از نور عظمت خدا آفريده شده است؛ نخستين كسى كه در بهشت بر پيامبر وارد مى شود زهرا عليهاالسلام است زهرا عليهاالسلام سواره بر محشر مى آيد. وجوب اقتدا به او براى هدايت [معانى الاخبار، ص 114.] فاطمه عليهاالسلام برگزيده ى خداست. من از زهرا عليهاالسلام هستم و او از من است؛ خشنودى فاطمه خشنودى من، و خشم ا و خشم من است، هر كه او را بيازارد مرا آزرده و هر كه مرا بيازارد خدا را آزرده است. به راستى اين همه ستايش چرا؟ چرا رسول اين همه اسرار دارد كه از دختر كوچكش ستايش كند؟ و در برابر مردم او را بستايد و همه را از محبت استثنايى اش به وى آگاه كند؟

اين گونه تعابير و ستايش ها عادى و معمولى نيست. اين گونه رفتار بيش از محبت و نوازش دخترى از جانب پدر مهربانش معنى دارد. اين كه پدرى دست دخترش را ببوسد آن هم دست دختر كوچكش را، چنين رفتارى در چنان محيطى، چشم هاى كم سوى بزرگان و سياست مداران و توده ى مردم مسلمان پيرامون پيامبر را به عظمت شگفت پيامبر مى گشايد. گويى پيامبر نه تنها به نشانه ى محبت پدرى بلكه هم چون يك وظيفه ى خطير از فاطمه تجليل مى كند و اين گونه از او سخن مى گويد تا هم او را بشناساند و اوج عروج يك زن را بنماياند و هم براى مردم، نشانه ى هدايت و حجتى بگذارد و هم براى على عليه السلام، پشتوانه و ياورى بسازد.

همين است كه تا على عليه السلام- فاتح خيبر و احزاب- خبر شهادت زهرا عليهاالسلام را مى شنود، از پا مى افتد و تا آبى به صورتش نمى زنند به خود نمى آيد [بحارالانوار، ج 43، 214.] و همين است كه بعد از شهادت زهرا عليهاالسلام مى گويد: «هذا الركن الثانى الذى قال رسول الله» در حالى كه ركن و تكيه گاه اول او خود رسول صلى الله عليه و آله بود. [بحارالانوار، ج 43، ص 173.]

به هر حال زهرايى كه تنها وجودش نشانه است، به همين مقدار قناعت نمى كند و دل خوش نمى دارد كه اقدام ها مى كند و گام ها برمى دارد و نكته ى مهم اين كه اگر دشمن على عليه السلام ده گام بردارد، او براى اتمام حجت يازده گام برمى دارد و اگر يازده گام بردارد، او براى دفاع دوازده گام برمى دارد؛ هميشه چند گام جلوتر از دشمن است. به راستى كه زهرا عليهاالسلام «اسوه» است و به راستى كه ما از زهرا عليهاالسلام هيچ نياموختيم. من در جواب آن بى خبرى كه گفته بود فلان زن بيشتر از زهرا عليهاالسلام براى من الگوست، گفته بودم فلانى را خوب شناخته ولى زهرا عليهاالسلام را هيچ و به راستى هيچ نشناخته و به ابعاد عظيم حركت و عمق لطافت زهرا عليهاالسلام هيچ پى نبرده است.

رمز عشق تو به ارباب هوس نتوان گفت   سخن از تاب و تب شعله به خس نتوان گفت

[ديوان اقبال لاهورى.]

زهرا عليهاالسلام فديه ى على عليه السلام است. او رفت تا على عليه السلام بماند، آن هم چقدر آگاهانه و بيدار. درد زهرا عليهاالسلام درد خودش و زخم هايش نيست. درد محروميت همه انسان ها از وجود على عليه السلام و فقدان ولى الله است. عمق اين معانى را هنوز زود است كه آن بى خبرها بفهمند. بى دليل نيست كه معرفت زهرا عليهاالسلام هم چون شب قدر ناشناخته و مجهول است.

 

منبع: کتاب چشمه در بستر


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









نوشته شده در تاریخ توسط فقیر
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin