تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است
و آدرس
myreligion.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
شیطان گفت پروردگارا بعزت تو سوگند که تا وقتی که روح بندگان تو در تنشان است پیوسته آن ها را گمراه می کنم؛
خداوند فرمود: بعزت و جلالم سوگند که تا وقتی از من بخشش طلبند پیوسته آن ها را می بخشم.
نهج الفصاحه، حدیث ۶۴۲
![]() |
رسیـدهام به چه جایی... کسی چـه میدانــد
رفـیــق گـریـه کجایی؟ کـسی چـه میدانــد
میـانِ مـایی و با مـا غـریبـهای ...افسـوس
چه غـفـلـتی! چه بلایی! کسی چه میدانـد
تـمـامِ روز و شـَبَـت را همـیشه تنهایی
«اسیرِ ثانیههایی» کسی چه میدانـد
بـرای مـردم شهـری کـه با تو بد کردند
چگونه گـرمِ دعایی؟ کسی چه میدانـد
تـو خـود بـرای ظـهـورت مـصـمـّـمی اما
نـمی شـود که بیـایی کسی چه میدانـد
کـسی اگر چه نداند، خدا که میدانـد
فـقط مُعَـطَـلِ مایی کسی چه میدانـد
اگـر صحـابـه نباشد فـرج که زوری نیست
تو جمعه جمعه میآیی! کسی چه میدانـد
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:
مویز خورید که صفرا را غلیظ کند و بلغم را ببرد و عصب را قوی کند و کندذهنی را ببرد و خلق را نیکو کند و جان را پاک دارد و غم را ببرد.
نهج الفصاحه، حدیث ۱۹۷۳
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
نشان منافق سه چیز است: سخن به دروغ گوید، از وعده تخلف کند و در امانت خیانت نماید.
نهج الفصاحه، حدیث ۷
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
آفت دین سه چیز است: دانای بدکار و پیشوای ستم کار و مجتهد نادان.
نهج الفصاحه، حدیث ۴
من به خود بد کردم
تو به فریاد برس یا مهدی (عج)
خـداونـد از نـگاه ملاصـدرا |
|
شیطان گاهی انسان را به قوای بیرونیاش مغرور میکند، گاهی به قوای درونیاش. مثلاً به صحت مزاج یا جوانی، مغرور میشوی. این شیطان است. چنین آدمی دست به یک کارهایی میزند، که معلوم است فریب خورده است. مغرور به چیست؟ مغرور به صحت مزاج یا جوانی است. منشأ شیطان است که او را مغرور کرده و فریبش داده است. غافل از اینکه او هم آفتاب لببام است. توجه ندارد که با یک حادثۀ کوچک، سلامتی و جوانیاش همه هبائاً منثورا (از بین میرود) میشود.
گاهی ابزار فریب شیطان گاهی درونی است. مثل اینکه کسی خوش استعداد و خوش حافظه است. غرور علمی دارد. دکتر، مهندس یا پروفسور شده است، ولی دارد به شیطان سواری داده و فریب حافظه و علمش را خورده است. نعوذ بالله، با یک بیماری همهاش پوچ میشود. با یک بیماری، حافظه میرود. این چیزهایی را که میگویم، شما دیدهاید. آنقدر حافظهاش را از دست داده است که دیگر نه پدر و مادرش را میشناسد، نه بچهاش را و نه هیچ کس دیگر را.
منشاء غرور جهل و نادانی است. در روایت هم داریم که غرور مربوط به درون خود انسان است؛ نه اینکه مغرور از اول عقل و درک ندارد، بلکه با اینکه شعور و فهم دارد و هم زبان عقل را میفهمد و هم زبان وحی را، اما هواهای نفسانی مانع میشوند. یعنی هواهای نفسانی انسان است که جلوی دید عقل را میگیرد و نمیگذارد آنچه را که آن ادراک میکند، روی دل انسان اثر کند؛ هواهای نفسانی و امیال حیوانی مانع میشوند که قلب آنچه را که وحی برای ما آورده است را نفهمد و اینها اثرگذار نباشند.
شيطان براي گمراهي انسانها از راحترين و كاربرديترين روشها استفاده ميكند. مواردي كه در نظر انسانها عادي و مشروع است، آن چنان وسوسه ميكند كه در همان طريق آدمي را به خطا ميكشاند. مثلا با ايجاد محبت به دنيا، محبت به مال، محبت به فرزند، اظهار علاقه در مقامهاي شغلي، شهوت، قدرت، و ... گام به گام در مسيري قرار ميدهد كه انسان را از فضائل دور ميكند.
حضرت رسول اكرم (ص) ميفرمايند:
نُه چيز است كه با وسوسههاي شيطاني منجر به آفتزدگي براي انسان ميشود.
اول از همه گفتار و سخن گفتن است كه با وسوسههاي شيطاني، دروغ و غيبت آن را در عبادت، تنبلي و خستگي رسوخ مي كند، زيركي انسان تبديل به خودنمايي مي شود و يا بذل و بخششي كه همراه با منت گذاشتن باشد. در مواردي چون زيبايي ظاهري، انسان به وسوسه شيطان به خودنمايي و خودپرستي آلوده ميشود. انسان بردبار با نيرنگ و فريب ابليس به راههاي سفاهت و ابلهي كشيده ميشود (خصال، شيخ صدوق، ص 490) اين صفات نه گانهاي بود كه با وسوسههاي شيطاني موجب فريب انسان مي شود.
حق روزه آن است که بدانی این پردهای است که خداوند در برابر زبان، گوش، چشم، فرج، و شکمت آویخته تا تو را از آتش بپوشاند، چنان که در حدیث آمده «روزه سپر آتش است» ، اگر اعضای خود را در پس این پرده نگاه داری (و آنها را از گناه حفظ کنی) امید است (از عذاب) محجوب و محفوظ باشی و اگر اعضاء پشت پرده آرام نگیرد، و گوشه و کنار آن بالا رود، و عضوها برای تجاوز از حدود سرکشد، چشم نگاه شهوت انگیز کند، نیروها که باید برای حفظ بدن بکار رود به راه دیگر مصرف شود، ممکن است، پرده پاره گشته بدن بیرون افتد (و طعمه آتش گردد) و لا قوة الا بالله، بلی روزه صحیح، سند شرافت، و معیار هوش، و نیروی اراده انسان است، از این جهت میتوان کند ذهنی و ضعف اراده را متضاد با روزه دانست.
سپاس خدائى را سزاست، كه ما را براى سپاسگزارى خود راهنمائى نمود، و از سپاسگزاران قرار داد، تا براى احسان و نيكيش از شكرگزاران باشيم، و ما را بر آن سپاسگزارى پاداش نيكوكاران دهد، و سپاس خدائى را سزاست كه دين خود را به ما عطا نمود، و ما را جزو ملتخويش(اسلام) اختصاص داد، و در راههاى احسان و نيكيش رهنمون كرد،تا به وسيله نعمتش در آن راهها رفته و به سوى رضا و خوشنوديش دستيابيم، سپاسى كه آن را از ما بپذيرد، و به وسيله آن از ما خوشنود گردد.
سپاس خدائى را كه رمضان را براى ما ماه تزكيه قرار داد
و سپاس خدائى را سزاست كه ماه خود رمضان را، ماه صيام و روزه، و ماه اسلام، و ماه تزكيه، و ماه تصفيه و پاك كردن (از گناهان)، و ماه قيام و ايستادن (براى نماز در شبها يا به پا خاستن در احياى اسلام و جهاد در راه خدا) را يكى از آن راههاى احسان قرار داد، آن چنان ماهى كه قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالى كه براى مردم راهنما (ى از گمراهى) و نشانههاى آشكار رهبرى، و جدا كننده ميان حق و باطل است.
رسول الله(صلى الله عليه و آل) هنگامى كه رويت هلال رمضان مىفرمود، رو به قبله مىنمود و دستهاى مباركش را بلند مىكرد.و مىگفت:
پروردگارا اين ماه را بر ما نو گردان به امن و امان، و سلامتى و اسلام، و تندرستى شايان تشكر، و روزى فراخ، و بر طرف ساختن دردها و ناملايمات، بار پروردگارا روزى كن ما را روزه و قيام براى عبادت، و تلاوت قرآن در اين ماه، و او را براى ما سالم و تمام گردان، و او را از ما سالم بدار، و ما را در اين ماه سالم و تندرست فرما.
خدایا قرار ده روزه ام را در این ماه روزه روزه داران واقعى
و شب زنده داری ام را نیز مانند شب زنده داران
و بیدارم کن در آن از خواب بی خبران
و گناهم را بر من ببخش اى معبود جهانیان
و درگذر از من اى درگذرنده از گناهکاران . . .
زندگی چون گل سرخ است
پر از عطر... پر از خار... پر از برگ لطیف...
یادمان باشد اگر گل چیدیم
عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند...!
موقع خسته شدن به دو چیز فکر کنیم
اول: آنهایی که منتظر شکست ما هستند تا “به ما ” بخندند
دوم: آنهایی که منتظر پیروزی ما هستند تا “با ما ” بخندند
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟ شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم . استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟ شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند. سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟ آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلبهاشان بسیار کم است. استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باش
این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.