ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است
قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی....


حسن بصرى گويد: در دنيا عابدتر از فاطمه نيست. او آن قدر براى نماز سر پا مى ايستاد كه پاهايش ورم مى كرد. [قال الحسن: «ما كان فى الدنيا اعبد من فاطمة عليهاالسلام كانت تقوم حتى تتورم قدماها» بحارالانوار، ج 43، صص 76 و 84.]

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمود: وقتى زهرا در محراب عبادت مى ايستاد، هم چون ستاره اى براى ملايكه ى آسمان مى درخشيد. خدا به ملايكه ى مى گويد: اى ملايك! بنگريد به بهترين بنده من، فاطمه. او در مقابل من ايستاده و از خوف من تمامى وجودش مى لرزد و با تمامى حضور قلب خويش به عبادت من روى آورده است. [بحارالانوار، ج 43، ص 172.]

او به هنگام عبادت آن چنان در عظمت حق غرق مى گشت و از خود بى خود مى شد كه از فكر عزيزان و فرزندان فرزندان خويش نيز با تمامى علاقه اى كه به آنان داشت جدا مى شد، از اين رو پروردگار نيز ملايكه اى را مى فرستاد تا گهواره ى فرزندان او را حركت دهند. [بحارالانوار، ج 43، ص 45.] او حتى در شب ازدواج از على عليه السلام مى خواهد كه با هم به نماز بايستند و در اين شب خدا را عبادت كنند. [احقاق الحق، ج 4، ص 481. «فانشدك ان الله ان قمت الى الصلوة فنعبد الله تعالى هذه الليلة».] آن گاه كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از او پرسيد: دخترم چه درخواستى دارى؟ اكنون فرشته ى وحى در كنار من است و از جانب خدا پيام آورده است و هر آن چه بخواهى تحقق مى پذيرد. او در جواب گفت: «لذتى كه از خدمت به خدا مى برم مرا از هر خواهشى بازداشته است. مرا حاجتى جز اين نيست كه پيوسته ناظر جمال زيبا و والاى حضرت حق در آخرت باشم.» [قالت «شغلنى عن مسئلته لذه خدمته، لا حاجة لى غير النظر الى وجه الكريم فى دارالسلام». رياحين الشريعة، ج 1، ص 105.]

زهرا عليهاالسلام با دعا و مناجات مأنوس بود و دعاهاى وارده [براى آگاهى از دعاهاى وارده از حضرت زهرا عليهاالسلام ر. ك: «دعاهاى زهرا عليهاالسلام» در همين كتاب.] از او گواه اين معناست. و آن جا كه رسول صلى الله عليه و آله دعايى را به او مى آموزد، مى گويد: «اين دعا از دنيا و آن چه در آن است، در نزد من محبوب تر است». [بحارالانوار، ج 92، ص 404.]

زهرا عليهاالسلام با قرآن انسى ديرينه داشت. سلمان مى گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله مرا براى كارى به خانه ى فاطمه عليهاالسلام فرستاد به خانه كه رسيدم، صداى زهرا عليهاالسلام را- كه در درون خانه قرآن مى خواند- شنيدم. [بحارالانوار، ج 43، ص 46. «فسمعت فاطمة تقرأ القرآن من جوا».]

باز سلمان روايت مى كند كه داخل خانه ى زهرا عليهاالسلام شدم ديدم در همان حالى كه مشغول كار خود بود و جوها را آسياب مى كرد، قرآن مى خواند. [بحارالانوار، ج 43، ص 88. (و ما عندالله خير و أبقى) (قصص، 60).]

او حتى وصيت مى كند در شب اول قبر، على عليه السلام بر سر مزارش بسيار قرآن بخواند و دعا كند. [بحارالانوار، ج 97، ص 27. «اذا أنامت... فاكثر فى تلاوة القرآن والدعاء فانها ساعة يحتاج الميت الى انس الاحياء».]

از همين انس او با قرآن بود كه فضه، خادمه ى او پس از شهادت وى تا بيست سال به غير از قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد. [بحارالانوار، ج 43 ص 87.]

باز از همين انس او با قرآن بود كه در صحراى محشر هم قرآن را زمزمه مى كند. [بحارالانوار، ج 53، ص 23.] تا آن جا كه حتى در هنگام داخل شدن به بهشت نيز آيات قرآن را مى خواند. [سفينة البحار، ج 2، ص 375.] هنوز هم سخنان عميق و بلند او درباره ى قرآن از مسجد مدينه به گوش مى رسد. آيا گوش شنوايى هست:

قرآن كتابى گويا و راستگو و داراى نور فراوان و روشنى درخشان است. كتابى كه بينش هايش روشن، نهفته ها و لطائفش آشكار، ظواهرش جلوه گر، پيروانش مورد رشك ديگران، پيرويش راهبر به بهشت رضوان و شنودنش باعث رستن انسان است. در پرتو آن مى توان به: دلائل روشن الهى و واجبات بيان شده اش و محرمات ممنوعش و روشنگرى هاى تابناكش و برهان هاى كافيش و خوبى هاى متحسنش (مستحبات) و رخصت هاى بخشيده اش (مباحات) و قوانين واجبش؛ دست يافت. [فرازى از خطبه ى زهرا عليهاالسلام در مسجد مدينه: «كتاب الله الناطق والقرآن الصادق والنور الساطع والضياء الامع، بينه بصائره، منكشفه سرائره، منجليه ظواهره، مغتبطه به اشياعه، قائد الى الرضوان اتباعه، مود الى النجاه استماعه، به تنال حجج الله المنوره، و عزائمه المفسره، و محارمه المخدره، و بيناته الجاليه و براهينه الكافيه و فضائله المندوبه، و رخصه الموهوبه و شرائعه المكتوبه». براى آگاهى از منابع اين خطبه ر. ك: «خطبه هاى زهرا عليهاالسلام»؛ خطبه ى مسجد مدينه در همين كتاب.]

زهرا عليهاالسلام در همين خطبه ى غرا و بى نظيرش از حدود 60 آيه به صورت نقل و اقتباس و تلميح [نقل: يعنى تصريح به اينكه اين سخن را خداوند فرموده است. مثل تركتم كتاب الله... اذ يقول: (و ورث سليمان داود)، (تعداد 5 آيه).

اقتباس: ذكر آيه اى در كلام بدون اينكه يادآورى شود اين آيه اى از قرآن است. مثل: (اتقوالله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون)، (حدود 30 آيه).

تلميح: اشاره به محتواى آيه بدون ذكر آيه. مثل: «لاستزادتها لشكر» كه اشاره است به آيه ى (لئن شكرتم لازيدنكم)، (حدود 30 آيه). (براى آگاهى بيشتر در مورد اين اصطلاحات ر. ك: مختصر المعانى، چاپ جديد، صص 234 و 241؛ مطول، چاپ سنگى، صص 377 و 380) البته چه بسا با دقت بيشتر و يا با توجه به نقل هاى مختلف تعداد آيه ها بيش از اين ها باشد.] در نهايت دقت و زيبايى و كاملا به جا استفاده كرده است. هم چنان كه در ديگر خطبه اش در بستر بيمارى بر زنان مهاجر و انصار به بيش از 10 آيه تمسك نموده است. همين ها بهترين گواه و شاهد بر انس زهرا عليهاالسلام با قرآن است.

منبع: چشمه در بستر


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









نوشته شده در تاریخ توسط فقیر
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin